نقش خانوادهی الجیبیتیکیوپلاس در اعتراضات سراسری ایرانیان
پس از قتل ژینا امینی توسط گشت ارشاد جمهوری اسلامی، اتفاقی که نه تنها احساسات ایرانیها بلکه احساسات بخش وسیعی از مردم جهان را جریحهدار نمود.
بار دیگر شاهد تظاهرات و اعتصابات سراسری در داخل کشور بودهایم و همچنین ایرانیان در تبعید، مهاجرین و پناهندهها، تاکنون در بیش از ۱۵۰ شهر جهان و در کشورهایی از قبیل استرالیا، کانادا، آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، اندونزی، ژاپن، کرهی جنوبی، تونس، لبنان، افغانستان، ترکیه و غیره مخالفت خودشان را با سیاستهای ضدانسانی، تبعیضهای نظاممند و ساختاری جمهوری اسلامی نشان دادهاند.
جنبش اجتماعی اخیر ماهیت و ابعاد ویژه ای دارد. به نظر میرسد مرگ ژینا هم مانند جرقهای، آتش زیر خاکستر ایران را یکبار دیگر شعلهور کرد و سبب شد اختلافات میان گرایشات مختلف سیاسی که تاکنون عاملی برای عدم اتحاد و مطالبهگری موثر بودهاند، بیش از پیش رنگ ببازند و ایرانیان در سرتاسر جهان با آرایش متفاوتی برای اهداف مشترکشان گرد هم آیند. در بسیاری از تجمعاتی که تا به امروز برگزار شدهاند گروههای مستقل ایرانی و غیرایرانی متشکل از فعالین فمینیست و ضد تبعیض جنسیتی، سازمان دهنده، اثرگذار و الهام بخش بودهاند.
اعضای خانواده رنگینکمانی اگرچه همواره در تمامی اعتراضات حضور داشتهاند، چرا که در هر زمانی و در هر جامعهای همیشه درصدی از شهروندان را اقلیتهای جنسی و جنسیتی تشکیل میدهند، اما چند عامل در کنار یکدیگر باعث شده است تا در اعتراضات اخیر بیش از پیش شاهد حضورشان باشیم:
۱. همزمانی: فاصله زمانی کوتاه میان خبر صدور حکم اعدام برای ساره و الهام و کمپین موفق بینالمللی برای آزادی آنها و خبر قتل ژینا (مهسا امینی) توجه افکار عمومی را به زن بودن، جوان بودن و همچنین اقلیت اتنیکی بودن ساره و الهام جلب نمود و این پیوند معناداری بود که بیش از همه دو جریان حمایت از زنان و جریان حمایت از اقلیتهای جنسی و جنسیتی را به یکدیگر متصل کرد. قتل مهسا نه تنها ایرانیهای داخل و خارج کشور را به یکدیگر نزدیک کرد بلکه تمام زنان ایرانی را و در مرحله برتر از آن، تمام زنان جهان را با یکدیگر متحد نمود.
امروزه این آگاهی جمعی و جهانی وجود دارد که مطالبه حقوق زنان، حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی، حقوق کودکان، محیط زیست، حقوق حیوانات، حقوق ستمدیدگان، به حاشیه راندهشدهها، کارگران و اقلیتهای دینی و اتنیکی، در واقع مطالباتی حقوقی مرتبط با یکدیگر و در پیوندی معنادار است.
علاوه بر این آگاهیرسانیهای چند دهه اخیر در حوزه «مطالعات جنسیتی»، نه تنها ارتباط گرایش جنسی به هویت و بیان جنسیتی و همچنین معنای آنها را بیش از گذشته روشن کرده است، بلکه باعث شده «زن بودن» به عنوان بخشی از هویت فردی، به یک وضعیت بیولوژیکی یا به یک نقش مادرانگی صرف فرو کاسته نشود. «نگاه طیفی» به هویت جنسیتی به ما اجازه میدهد از «بدن» فراتر برویم و در نتیجه، انسانهای بیشتری از جمله افراد ترنسجندر و آنهایی که دارای هویتهای سیال جنسیتی هستند، مسئله زنان و ستمی که بر آنها روا میشود را مسئله خودشان بدانند.
۲. آشکارگی: اگرچه اخیراً در داخل کشور نیز شاهد دیوارنویسی، شعارنویسی بر روی کاغذ و همچنین عکسهایی از برافراشتن پرچمهای رنگین کمانی و پرچم افراد ترنس و بوسههای میان دو همجنس در شهرهای مختلف ایران بودهایم اما به علت جرمانگاری روابط همجنسخواهانه و همچنین بیماریانگاری افراد ترنسجندر در ایران، خانواده رنگین کمانی ایرانی اغلب پنهان هستند. این امر به علاوهی سرکوب شدید هر گروه عدالت جو در کشور، این جامعه را بسیار شکننده و آسیب پذیر کرده است.
آنها از حقوق اولیهی خودشان محروم هستند و امکان دیده شدن توسط دیگران را در جامعه ندارند٬ چه برسد به آنکه بخواهند حقوق تضعیف شده خودشان را به نحو قانونی و مدنی مطالبه کنند.
نزدیک بودن این اتفاقات به «ماه افتخار» که در بسیاری از کشورهای جهان برگزار میشود و آشنایی بیشتر عموم مردم با اعضای این خانواده و حضور آشکارشان در جوامع و حمایت سازمانهای حقوق بشری از جمله «عفو بین الملل» و «سازمان ملل متحد» از اقلیتهای جنسی و جنسیتی، به ایرانیهای عضو این خانواده، خانوادههایشان و حامیانشان که ساکن در کشورهای دیگر هستند، این قدرت را داده است تا آشکارا مطالبه حقوق تضعیف شده خودشان را به این اعتراضات سراسری گره بزنند.
۳. ارتقای آگاهی عمومی: درک تازه انسانها از ماهیت نظامهای سیاسی و شیوههای خشونتآمیز کنترل جامعه، ستم و همچنین «درهمتیندگی تبعیضها» سبب شده است که بتوانیم از قطبهای ساختگی (اصلاح طلب\اصولگرا) و تمرکز بر اشخاص فراتر رفته و کلیت نظام جمهوری اسلامی را به مثابهی یک «کل» ببینم که این نیز به نوبه خود باعث شده است تمامی فعالین صلح طلب، توسعه طلب و عدالت خواه در حوزههای مختلف برای مبارزه با نظامهای توتالیتر و برای متوقف کردن ماشین بروکراتیک- نظامی سرکوب با یکدیگر متحد شوند.
آبان ثابتی
مهر ۱۴۰۱