برای معافیت از سربازی، چه حرف هایی که نشنیدم! معافیت به شرط انجام جراحی تطبیق جنسیت
من نازنینم که سالها پیش برای معافیت سربازی اقدام کرده بودم.
قبل از اقدام من، پدرم بدون اطلاع از من دفترچه خدمت و پست کرده بود و از طرف من تا به قول خودش برم سربازی تا مرد بشم و زمانی که من اقدام کردم برگه اعزام برای من اومده بود .
مجبور شدم پروسه رو تغییر بدم و رفتم پیش یکی از پزشکان معتمد نظام وظیفه و چندین جلسه تست و معاینه روانپزشکی شدم و نهایتا بعد چند ماه تاییدیه ترنس بودن رو گرفتم و دوباره دفترچه سربازی رو پست کردم و فرم درخواست معافیت پزشکی رو پر کردم.
چندین جلسه سخت کمیسیون پزشکی گذاشتن و هربار چند نفر نظامی و پزشک میومدن از خصوصیات جسمی و روحی من میپرسیدن البته نه با احترام بلکه هربار به نحوی توهین آمیز و تحقیرکننده باهام رفتار میکردن و حرف میزدن و درخواستهایی داشتن.
یه روز توی یکی از جلسات یکی از اون نظامیها با خنده حال بهم زنی جلوی بقیه رو به من کرد و گفت:«من شخصا باید تورو معاینه فیزیکی کنم» و همه شون باهم زدن زیر خنده، یکی دیگهشون با یه حالت چندشآوری به بدنم دست زد و گفت:«بچه شیر میدی؟!»
از این دست خشونتهای کلامی زیاد توی کمسیونها واسه من و دوستانم پیش اومده و هیچکدوممون هم حق اعتراض و حرف زدن نداشتیم چون از رد شدن درخواستمون میترسیدیم از نگرفتن معافیتمون پس مجبور به سکوت بودیم!
به دلیل اینکه برگه اعزام برام صادر شده بود و من نرفته بودم بابت غیبت از سربازی بهم جریمه نقدی دادن اون زمان حدود ۱۳ میلیون که برای شخصی مثل من با مشکلات و نداشتن درآمد، مبلغ قابل توجهی بود.
گذشته از اینکه برای تمام جلسات کمیسیون و مشاوره هزینههای زیادی رو متحمل میشدم .
در نهایت بعد از یکسال موافقت اعلام شد و کارت معافیت برام اومد.
ولی کارت معافیت موقت بود و برام شرط گذاشته بودن که طی یکسال باید عمل تطبیق جنسیت رو انجام بدم وگرنه معافیتم باطل میشه و مشمول قانون میشم و این برای من که تمایلی به انجام عمل تطبیق جنسیت نداشتم شروع یه دوره سخت و کابوسهای شبانه شد .
مجبور شدم دوباره درخواست کمیسیون مجدد بدم.
اینبار چند جلسه در بیمارستان بقیهالله رفتم برای معاینه و مشاوره.
که خود این رفت و آمد به اونجا یکی از چالشهای سخته اون روزهای من بود.
مدام باید مراقب میبودم. باید با ظاهری میرفتم که توی چشم نباشم که یهوقت مورد تعرض کلامی و نگاهی قرار نگیرم….
بعد از چندماه رفت و آمد بلاخره موفق شدم معافیت بگیرم اما معافیت بند اعصاب و روان
که به عنوان بی بند و باری اخلاقی و رفتار جنسی غیر متعارف بهم داده شد.
روز آخر که برای یه امضا ما رو بردن رئیس ستاد فرماندهی منطقه رو هیچوقت فراموش نمیکنم.
سرهنگی که پشت میز نشسته بود با یه واژه خیلی زشت و حقیرانه خطابم کرد و گفت:«برات امضا کنم چجوری برام جبران میکنی»
با خجالت گفتم جبران؟؟؟!!
گفت:آره دیگه دارم کارت رو، راه ميندازم دیگه!
گفتم فکرتون اشتباه در مورد من و امثال من .
برگشت با پوزخند گفت:«شماها دیگه تکلیفتون معلومه واسه چی ساخته شدین!!
این حرف هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.
این نگاه جنسی به افراد الجیبیتی مخصوصا گیها و ترنسها که همه رو به چشم یه برده جنسی میبینن رو با همه وجودم حس کردم و فراموشش نمیکنم.
امیدوارم یکروز برسه همهمون بتونیم آزادانه و بدون قضاوت اشتباه، توی جامعه کنار بقیه افراد، زندگی عادی داشته باشیم….
چون ماهم آدمیم ما هم چیزی جز یه زندگی عادی نمیخوایم…