اگر قانون از من حمایت میکرد مجبور به باج دادن نبودم… روایت سهراب مرد همجنسگرا از تهدید و سواستفاده
سهراب همجنسگرا و متعلق به یکی از طوایفِ بهنامِ ایلِ بختیاریست.
پدرش را از دست داده و در حالیکه دانشجوست باید از مادر و خواهرش هم مراقبت کند.
او که به دلیل جرمانگاری رابطه جنسی بین دو همجنس، روابط و فعالیتهای جامعه الجیبیتی+ و نداشتن حمایت قانونی متاسفانه تحت فشار و تهدید فرد آزارگری قرار گرفته و سالها مجبور به سکوت در مقابل سواستفادههای جنسی او شده است.
سهراب میگوید:« وقتی دبیرستانی بودم با شخصی وارد رابطه شدم که خیلی دوستش داشتم. این رابطه ۸ سال طول کشید و کمکم متوجه شدم که اصلا اون گی نبوده و فقط دنبال سکس و بازی با روح و روان من بوده. درگیریهای بینمون که شروع شد اون مدام با تهدید منو مجبور میکرد به انجام کارهایی که دوست نداشتم.
زمانی که قدرتم و جمع کرده بودم تا از این رابطه دربیام به داداشش گفت که من همجنسگرام.
فکر میکردم از دستش خلاص شدم که برادرش وارد شد و با تهدید به اینکه به همه میگم گی هستی و میدونی خونت و حلال میکنن سواستفادههای جنسی و مالی رو شروع کرد.
متاسفانه این چند سال هم، بهخاطر نبود پدرم بقیه خیلی سرشون تو زندگی ما بوده و همیشه هم انگار یهجورایی بهم شک دارن و مدام بهم گیر میدن.
حس خیلی بدی دارم تا این حد که زندگی با مرگ برام فرقی نداره…
هربار که بهم پیام میده از فشار و استرس سردردهای وحشتناک میگیرم و به خودم میپیچم که اینبار چی میشه؟!
دیگه توان مقابله یا جنگیدن و ندارم…
از اون طرفم جرات عنوان کردنش رو به هیچکس ندارم..
اگر فقط یه ذره حمایت وجود داشت تو این مملکت…
اگر میتونست پشتمون به قانونی گرم باشه…
هیچ احدی به خودش اجازه سواستفادههای اینچنینی رو نمیداد…
مطمئنم کم نیستن کسایی که مثل منن …
که از ترس خانواده و برای زنده بودن مجبور به خیلی چیزا تن بدن و به پلیس و مراجع قانونی هم نمیتونن پناه ببرن…
در فردای آزادی قطعا قانون و تبصرهای برای کشتن و اعدام ما وجود نخواهد داشت…»